Image result for ‫عید غدیر‬‎


حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد کسانی که دغدغه ولایت دارند، بدانند
قال الله تعالی فی کتابه: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا» ، «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»‌ .  به نظر می‌رسد این بحث، بحث مناسبی باشد تا کسانی که دغدغه امامت و ولایت دارند، این مسئله را به شکل دقیق‌تری مورد دقت قرار دهند و از زاویه دیگری نسبت به ماجرای غدیر نگاه کنند تا در این ایام باقی مانده تا عیدالله اکبر، هر کس به فراخور خود، نسبت به مسئله غدیر احساس تکلیف کند و کاری انجام دهد.


ابلاغ ولایت برابر با 23 سال زحمت پیامبر(ص)
روز غدیر، به واسطه مسئله امامت و ولایت روز بسیارعزیزی است، به طوری که خداوند بعد از 23 سال زحمات پیامبر(ص)، تازه می‌فرماید: دینتان کامل شد. [در این روز مگر] چه اتفاقی افتاد که دین با وجود عقل کل و شخصیت برجسته عالم هستی وجود مبارک پیامبر(ص) اکرم(ص) هنوز کامل نشده بود؟ [در این روز] دین کامل شد، نعمت تمام شد و خداوند رضایت داد که اسلام، دین شما باشد.
سپس خدای متعال گویا به نحوی پیامبرش را تهدید هم می‌کند و می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»،  آنچه گفتم، ابلاغ کن که اگر چنین نکنی و این حرف را نزنی رسالت خود را ابلاغ نکرده‌ای. جای دیگری در قرآن خداوند اینگونه با پیامبر(ص) حرف نزده است! قرار نیست پیامبر(ص) این پیام را ابلاغ نکند ولی گویا خدای متعال می‌خواهد بفرماید این امر آن قدر مهم است که من حتی پیغمبرم را هم تهدید می‌کنم. این قدر مهم است که اگر پیامبر(ص) آن را بیان نکند، 23سال زحماتش را نادیده می‌گیرم.


ولایت، محافظ دین
سپس می‌فرماید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ». از مردم و از منافقان (که می‌ترسی اگر علی(ع) را معرفی کنی، آن‌ها در مقابلش قد عَلَم کنند و به واسطه مخالفت عده‌ای این امر انجام نشود)، نترس. خداوند تو و دین تو را حفظ خواهد کرد. اصلاً به واسطه همین ولایت و علی(ع)، خداوند دین را حفظ خواهد کرد. در ادامه می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ».  خداوند به چه مناسبت این فراز را در دل این آیه قرار داده است؟ گویا در دل امت اسلام، قوم کافری وجود دارند که هیچگاه هدایت نخواهند شد، گویا کسانی هستند که با علی(ع) مخالفت خواهند کرد و آن‌ها در حقیقت کافرند. کسانی که بغض و دشمنی علی(ع) را در دل و افواهشان دارند، کافرند.

سرمنزل مقصود
مسئله غدیر، مسئله خیلی مهمی است. نه اینکه شخصیت امیرالمؤمنین (ع)برتر از پیامبر(ص) باشد، بلکه خود امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ رَسُولِ اللَّه‏» ، من بنده‌ای از بندگان رسول‌الله هستم.
وجود مبارک پیامبر(ص) سرآمد هستی است و شخصیت دوم هستی، امیرالمؤمنین(ع) است. این دو بزرگوار از نور واحد آفریده شده‌اند. اگر کُلُهم نور واحد هم محاسبه شوند باز هم کسی تصور نکند علی(ع) بالاتر از پیامبر(ص) هست.
گویا [خداوند] می‌خواهد بفرماید: این راهی که تو[پیامبر] آمده‌ای، به سر منزل مقصود نخواهد رسید؛ جز با «ولایت». و الان سرمنشأ این ولایت، علی(ع) است، علی ولی‌الله اعظم است. رسالت بدون ولایت تمام نخواهد شد و نبوت بدون امامت به نتیجه نخواهد رسید. لذا می‌فرماید بدون امامت، 23سال زحمت تو به هدر می‌رود.

اگر ولایت نبود، فاتحه اسلام را خوانده بودند
اگر امروز ما مکتب حقه شیعه داریم و نوای توحید در عالم هستی بلند است، (با همه آن اتفاقاتی که در صدر اسلام افتاد و محرومیت‌های علی (ع) از حق خودش،) [به خاطر وجود علی(ع) است]. امام صادق(ع) فرمودند: امیرالمؤمنین(ع) ده هزار شاهد برای ولایت و وصایتش داشت و نتوانست حق خودش را بگیرد، درحالی‌که هر کدام از شما با دو شاهد می‌توانید حق خودتان را بگیرید .
اگر امروز اسلام ناب وجود دارد، به خاطر غربت، صبر، درایت و هدایت امیرالمؤمنین(ع) در آن برهه از تاریخ است که نسل اسلام ناب را مراقبت کرد تا از دل دره‌های خطرناک تاریخ اسلام عبور کند و امروز به دست ما برسد. اگر ولایت نبود، همان اول فاتحه اسلام را خوانده بودند.

راه پی بردن به عمق فاجعه عاشورا
حد فاصل تاریخی غدیر تا عاشورا حدود 50 سال است، یعنی از 18 ذی‌الحجه دهم هجری، تا دهم محرم 61 هجری، تقریباً 50 سال فاصله است. اما این فاصله در مناسبت تقویمی، کوتاه و قابل تأمل است. چیزی کمتر از 50 روز انسان وقتی می تواند در این مسئله تأمل ‌کند که غدیر را درک کرده و پاس داشته باشد.
اگر کسی ساده از کنار غدیر رد شده باشد، غدیر را اقامه و بررسی نکرده باشدو غدیر را در دل خود، در میان جامعه و خانواده خود احیا نکرده باشد و به غدیر فکر نکرده باشد؛ گرچه همه روزهای محرم را سینه بزند؛ نمی‌تواند به عمق فاجعه عاشورا پی ببرد.
از برکه غدیر تا گودال قتلگاه از نظر جغرافیایی و فیزیکی فاصله‌‌ای است اما در یک تحلیل معنوی و معرفتی و ادبی می بینید مدت کوتاهی بعد از غدیر،عاشورا فرا می رسد و این شاید برای این است که ذهن ها برانگیخته شود. چه شد که برکه غدیرِ سرشار از طراوت آب که مایه حیات بود و وجود مبارک پیامبر(ص) آنجا را برای ارائه ولایت امیرالمؤمنین انتخاب کرد، تبدیل به یک گودال داغ خشکیده‌ای شد که به جای آب، مملو از خون پسر پیغمبر بود؟! این امر جای تأمل و فکر دارد.

نتیجه درست استفاده نکردن از امکانات و فرصت‌ها
اما مطلبی که می‌خواهم در این بحث ارائه کنم، این است که: خدای متعال نعمت‌ها، امکانات و فرصت‌هایی در اختیار ما گذاشته که به واسطه آن‌ها راحت‌تر او را بندگی کنیم و راه رسیدن به او و تحقق عبودیت خدا بر روی کره زمین آسان‌تر و کم مانع‌تر شود. امکاناتی داده که انسان به وسیله آن بتواند موانع را از سر راه خود بردارد، آن وقت انسان از این امکانات یا استفاده نمی‌کند، یا کم و بد استفاده می‌کند لذا دچار گرفتاری و بیماری و ناراحتی و عقب‌ماندگی می‌شود و مجبور می‌شود همین امکاناتی را که باید خرج پیشرفت خود می‌کرد، خرج جبران عقب‌ماندگی‌هایش کند.
مثلاً شما برنامه‌ریزی می‌کنید از مال و وقت و امکانات خود برای پیشگیری از بیماری، تحصیل، تحقیق و پیشرفت و ... استفاده کنید. حال اگر شما از این عمر و وقت و سرمایه بد استفاده کنید، یا کم استفاده کنید یا اصلاً استفاده نکنید، شما بیمار می‌شوید و از برنامه عقب می‌افتید. وقتی هم که عقب افتادید، مجبور می‌شوید همان زمان و پول، بلکه بیشتر از آن را برای رسیدن به نقطه اول هزینه کنید.
خدا چنین امکانات و فرصت‌هایی را در مادیات و معنویات به انسان داده است. فرصت‌ها و نمونه‌هایی برای عبادات و نمونه‌هایی برای گناه نکردن. اگر انسان گناه نکرد و عبادت کرد و از ظرفیت‌های عبادی که در اختیار داشت درست استفاده کرد، به موقع به مقصد می‌رسد و خیلی از مشکلات و موانع سر راهش قرار نمی‌گیرد، ولی اگر از جاده اصلی منحرف شد گرفتاری و موانع شروع می‌شود و باید خیلی وقت بگذارد تا سر جاده اول برگردد.

آسان‌تر از توبه کردن
قدیمی‌ترها مثال زیبایی داشتند که از مضامین روایات گرفته شده است، می‌گفتند: جمع کردن ثواب راحت‌تر از گناه کردن و گناه نکردن راحت‌تر از توبه کردن است . جمع‌کردن ثواب خیلی راحت است ولی انسان با وسوسه شیطان و غفلت، گناه می‌کند. بعد اگر انسان خوبی باشد، باید توبه کند. اگر گناه نکرده بود امکاناتش (چشم و قلب و زبان و دلش) را ضایع نکرده بود خیلی آسوده تر بود اما الان آلودگی دارد و طول می‌کشد تا این لکه و آلودگی را تطهیر کند و در نهایت هم برخی آثار آن باقی می‌ماند و از بین نمی‌رود.
البته اگر کسی توبه نصوح کند، خدا همه گناهانش را می‌بخشد و حتی گناهانش را به حسنه تبدیل می‌کند و راه عقب‌مانده را هم طی می‌کند، ولی خیلی کار دارد. لذا کسی که گناه کرده تا بخواهد برگردد، خود را اصلاح و توبه کند و به طهارت نفس برسد، باید یک راه طولانی را دوباره طی کند، پس آن گناه نکردن و ثواب اولیه به صرفه است.
توبه‌‌کردن خیلی سخت‌تر از گناه نکردن است. ثواب کردن خیلی آسان‌تر است. خداوند برای ثواب کردن، خیلی امکانات در اختیار شما قرار داده است. می‌فرماید: «النَّظَرَ اِلَی وَجهِ العالِمِ عِبادَة» ؛ نگاه کردن به وجه عالم ربانی عبادت است، «االنَّظَرِ اِلَی وَجهِ وَالِدَینِ عِبادَ» ؛ اگر به چهره والدینتان از روی محبت نگاه کنید، عبادت است. می‌فرماید نگاه کردن به قرآن و چهره مؤمن عبادت است.  ولی انسان به چهره نامحرم نگاه حرام می‌کند و مرتکب گناه می‌شود.
بنابراین روشن شد که: انسان برای اینکه خدا را بندگی کند، امکاناتی در اختیار دارد، اما این امکانات را در راه غیر خدا خرج می‌کند، لذا موانع زیادی سر راهش ایجاد می‌شود و سپس مجبور می‌شود برای اصلاح اوضاع خیلی تلاش کند.

فرصتی فوق‌العاده برای پیشرفت دین
یکی از آن فرصت‌های فوق‌العاده‌ای که خدا برای پیشرفت دین، قرار داد؛ همین غدیر و مسئله ولایت است. در جایی فرمود: اگر ولایت و حکومت علی(ع) در جامعه محقق شده بود، حتی دو نفر هم با هم اختلاف پیدا نمی‌کردند. خدا بزرگ‌ترین امکاناتش را در اختیار مسلمانان قرار داد تا این‌ها گل سرسبد عالم هستی شوند.

عامل تمام انحرافات در اسلام
بعضی وقت‌ها، اگر بعضی امکانات ضایع شود جبران آن مدت زمان زیادی طول می‌کشد. حضرت امام(ره) در جریان انقلاب اسلامی جمله‌ای قریب به این مضمون فرمودند: «اگر این نهضت شکست بخورد، دیگر اسلام نمی‌تواند سر بلند کند.»  انقلاب اسلامی یک فرصت بود که خدا داد و حضرت امام(ره) قد علم کرد و مردم پشت سر ایشان ایستادند و چنین حماسه‌ای خلق شد و الان شما می‌بینید که هر چه نور در عالم هستی ساطع می‌شود، از اینجاست.
اما یک فرصت استثنایی‌تر از این و میلیون‌ها برابر قوی‌تر، خداوند در صدر اسلام در اختیار مردم قرار داد، پیامبر(ص) هم اعلام کردند ولی این فرصت ضایع شد و به صورت اصلی و حقیقی محقق نشد. حالا موانعی که به خاطر ضایع شدن این فرصت سر راه جامعه اسلامی ایجاد شد را یکی یکی بشمارید؛ حکومت در دست نااهلان افتاد، با افتادن حکومت دست نااهلان چه فساد و انحرافاتی در عالم درست شد، تمام انحرافات فکری، عقیدتی، سیاسی و اجتماعی اسلام ریشه در انحراف از مسئله ولایت و حکومت در صدر اسلام دارد. تا جایی که 72 فرقه در اسلام پیدا شد.
چه باید کرد تا این قطار به ریل خود برگردد؟! شما به این موضوع فکر کنید که چقدر تلاش و زحمت لازم است تا این آب رفته به جوی برگردد. مثلاً اگر از مسلم‌بن عقیل غافل نشده و او را کمک کرده بودند، عبیدالله ساقط شده بود، کربلایی پیش نمی‌آمد و امام حسین(ع) حاکم می‌شدند و حکومت مطلق در اختیار ایشان قرار می‌گرفت؛ چه بسا بنی‌امیه منقرض می‌شد و بنی‌عباسی هم روی کار نمی‌آمد.
بنابراین وقتی فرصت‌ها ضایع شود بلاهای بسیاری پیش می‌آید. نهایتش این است که شما بخواهید بعداً جبران کنید، اما ممکن است امکان توبه وجود نداشته باشد. توابین هم توبه کردند، به دل دشمن زدند و شهید هم شدند ولی دیگر چه فایده؟! نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود. آیا حادثه کربلا جبران شد؟

ولایت، محافظ دین
سپس می‌فرماید: «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ». از مردم و از منافقان (که می‌ترسی اگر علی(ع) را معرفی کنی، آن‌ها در مقابلش قد عَلَم کنند و به واسطه مخالفت عده‌ای این امر انجام نشود)، نترس. خداوند تو و دین تو را حفظ خواهد کرد. اصلاً به واسطه همین ولایت و علی(ع)، خداوند دین را حفظ خواهد کرد. در ادامه می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ».  خداوند به چه مناسبت این فراز را در دل این آیه قرار داده است؟ گویا در دل امت اسلام، قوم کافری وجود دارند که هیچگاه هدایت نخواهند شد، گویا کسانی هستند که با علی(ع) مخالفت خواهند کرد و آن‌ها در حقیقت کافرند. کسانی که بغض و دشمنی علی(ع) را در دل و افواهشان دارند، کافرند.

سرمنزل مقصود
مسئله غدیر، مسئله خیلی مهمی است. نه اینکه شخصیت امیرالمؤمنین (ع)برتر از پیامبر(ص) باشد، بلکه خود امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ رَسُولِ اللَّه‏» ، من بنده‌ای از بندگان رسول‌الله هستم.
وجود مبارک پیامبر(ص) سرآمد هستی است و شخصیت دوم هستی، امیرالمؤمنین(ع) است. این دو بزرگوار از نور واحد آفریده شده‌اند. اگر کُلُهم نور واحد هم محاسبه شوند باز هم کسی تصور نکند علی(ع) بالاتر از پیامبر(ص) هست.
گویا [خداوند] می‌خواهد بفرماید: این راهی که تو[پیامبر] آمده‌ای، به سر منزل مقصود نخواهد رسید؛ جز با «ولایت». و الان سرمنشأ این ولایت، علی(ع) است، علی ولی‌الله اعظم است. رسالت بدون ولایت تمام نخواهد شد و نبوت بدون امامت به نتیجه نخواهد رسید. لذا می‌فرماید بدون امامت، 23سال زحمت تو به هدر می‌رود.

اگر ولایت نبود، فاتحه اسلام را خوانده بودند
اگر امروز ما مکتب حقه شیعه داریم و نوای توحید در عالم هستی بلند است، (با همه آن اتفاقاتی که در صدر اسلام افتاد و محرومیت‌های علی (ع) از حق خودش،) [به خاطر وجود علی(ع) است]. امام صادق(ع) فرمودند: امیرالمؤمنین(ع) ده هزار شاهد برای ولایت و وصایتش داشت و نتوانست حق خودش را بگیرد، درحالی‌که هر کدام از شما با دو شاهد می‌توانید حق خودتان را بگیرید .
اگر امروز اسلام ناب وجود دارد، به خاطر غربت، صبر، درایت و هدایت امیرالمؤمنین(ع) در آن برهه از تاریخ است که نسل اسلام ناب را مراقبت کرد تا از دل دره‌های خطرناک تاریخ اسلام عبور کند و امروز به دست ما برسد. اگر ولایت نبود، همان اول فاتحه اسلام را خوانده بودند.

راه پی بردن به عمق فاجعه عاشورا
حد فاصل تاریخی غدیر تا عاشورا حدود 50 سال است، یعنی از 18 ذی‌الحجه دهم هجری، تا دهم محرم 61 هجری، تقریباً 50 سال فاصله است. اما این فاصله در مناسبت تقویمی، کوتاه و قابل تأمل است. چیزی کمتر از 50 روز انسان وقتی می تواند در این مسئله تأمل ‌کند که غدیر را درک کرده و پاس داشته باشد.
اگر کسی ساده از کنار غدیر رد شده باشد، غدیر را اقامه و بررسی نکرده باشدو غدیر را در دل خود، در میان جامعه و خانواده خود احیا نکرده باشد و به غدیر فکر نکرده باشد؛ گرچه همه روزهای محرم را سینه بزند؛ نمی‌تواند به عمق فاجعه عاشورا پی ببرد.
از برکه غدیر تا گودال قتلگاه از نظر جغرافیایی و فیزیکی فاصله‌‌ای است اما در یک تحلیل معنوی و معرفتی و ادبی می بینید مدت کوتاهی بعد از غدیر،عاشورا فرا می رسد و این شاید برای این است که ذهن ها برانگیخته شود. چه شد که برکه غدیرِ سرشار از طراوت آب که مایه حیات بود و وجود مبارک پیامبر(ص) آنجا را برای ارائه ولایت امیرالمؤمنین انتخاب کرد، تبدیل به یک گودال داغ خشکیده‌ای شد که به جای آب، مملو از خون پسر پیغمبر بود؟! این امر جای تأمل و فکر دارد.

نتیجه درست استفاده نکردن از امکانات و فرصت‌ها
اما مطلبی که می‌خواهم در این بحث ارائه کنم، این است که: خدای متعال نعمت‌ها، امکانات و فرصت‌هایی در اختیار ما گذاشته که به واسطه آن‌ها راحت‌تر او را بندگی کنیم و راه رسیدن به او و تحقق عبودیت خدا بر روی کره زمین آسان‌تر و کم مانع‌تر شود. امکاناتی داده که انسان به وسیله آن بتواند موانع را از سر راه خود بردارد، آن وقت انسان از این امکانات یا استفاده نمی‌کند، یا کم و بد استفاده می‌کند لذا دچار گرفتاری و بیماری و ناراحتی و عقب‌ماندگی می‌شود و مجبور می‌شود همین امکاناتی را که باید خرج پیشرفت خود می‌کرد، خرج جبران عقب‌ماندگی‌هایش کند.
مثلاً شما برنامه‌ریزی می‌کنید از مال و وقت و امکانات خود برای پیشگیری از بیماری، تحصیل، تحقیق و پیشرفت و ... استفاده کنید. حال اگر شما از این عمر و وقت و سرمایه بد استفاده کنید، یا کم استفاده کنید یا اصلاً استفاده نکنید، شما بیمار می‌شوید و از برنامه عقب می‌افتید. وقتی هم که عقب افتادید، مجبور می‌شوید همان زمان و پول، بلکه بیشتر از آن را برای رسیدن به نقطه اول هزینه کنید.
خدا چنین امکانات و فرصت‌هایی را در مادیات و معنویات به انسان داده است. فرصت‌ها و نمونه‌هایی برای عبادات و نمونه‌هایی برای گناه نکردن. اگر انسان گناه نکرد و عبادت کرد و از ظرفیت‌های عبادی که در اختیار داشت درست استفاده کرد، به موقع به مقصد می‌رسد و خیلی از مشکلات و موانع سر راهش قرار نمی‌گیرد، ولی اگر از جاده اصلی منحرف شد گرفتاری و موانع شروع می‌شود و باید خیلی وقت بگذارد تا سر جاده اول برگردد.

آسان‌تر از توبه کردن
قدیمی‌ترها مثال زیبایی داشتند که از مضامین روایات گرفته شده است، می‌گفتند: جمع کردن ثواب راحت‌تر از گناه کردن و گناه نکردن راحت‌تر از توبه کردن است . جمع‌کردن ثواب خیلی راحت است ولی انسان با وسوسه شیطان و غفلت، گناه می‌کند. بعد اگر انسان خوبی باشد، باید توبه کند. اگر گناه نکرده بود امکاناتش (چشم و قلب و زبان و دلش) را ضایع نکرده بود خیلی آسوده تر بود اما الان آلودگی دارد و طول می‌کشد تا این لکه و آلودگی را تطهیر کند و در نهایت هم برخی آثار آن باقی می‌ماند و از بین نمی‌رود.
البته اگر کسی توبه نصوح کند، خدا همه گناهانش را می‌بخشد و حتی گناهانش را به حسنه تبدیل می‌کند و راه عقب‌مانده را هم طی می‌کند، ولی خیلی کار دارد. لذا کسی که گناه کرده تا بخواهد برگردد، خود را اصلاح و توبه کند و به طهارت نفس برسد، باید یک راه طولانی را دوباره طی کند، پس آن گناه نکردن و ثواب اولیه به صرفه است.
توبه‌‌کردن خیلی سخت‌تر از گناه نکردن است. ثواب کردن خیلی آسان‌تر است. خداوند برای ثواب کردن، خیلی امکانات در اختیار شما قرار داده است. می‌فرماید: «النَّظَرَ اِلَی وَجهِ العالِمِ عِبادَة» ؛ نگاه کردن به وجه عالم ربانی عبادت است، «االنَّظَرِ اِلَی وَجهِ وَالِدَینِ عِبادَ» ؛ اگر به چهره والدینتان از روی محبت نگاه کنید، عبادت است. می‌فرماید نگاه کردن به قرآن و چهره مؤمن عبادت است.  ولی انسان به چهره نامحرم نگاه حرام می‌کند و مرتکب گناه می‌شود.
بنابراین روشن شد که: انسان برای اینکه خدا را بندگی کند، امکاناتی در اختیار دارد، اما این امکانات را در راه غیر خدا خرج می‌کند، لذا موانع زیادی سر راهش ایجاد می‌شود و سپس مجبور می‌شود برای اصلاح اوضاع خیلی تلاش کند.

فرصتی فوق‌العاده برای پیشرفت دین
یکی از آن فرصت‌های فوق‌العاده‌ای که خدا برای پیشرفت دین، قرار داد؛ همین غدیر و مسئله ولایت است. در جایی فرمود: اگر ولایت و حکومت علی(ع) در جامعه محقق شده بود، حتی دو نفر هم با هم اختلاف پیدا نمی‌کردند. خدا بزرگ‌ترین امکاناتش را در اختیار مسلمانان قرار داد تا این‌ها گل سرسبد عالم هستی شوند.

عامل تمام انحرافات در اسلام
بعضی وقت‌ها، اگر بعضی امکانات ضایع شود جبران آن مدت زمان زیادی طول می‌کشد. حضرت امام(ره) در جریان انقلاب اسلامی جمله‌ای قریب به این مضمون فرمودند: «اگر این نهضت شکست بخورد، دیگر اسلام نمی‌تواند سر بلند کند.»  انقلاب اسلامی یک فرصت بود که خدا داد و حضرت امام(ره) قد علم کرد و مردم پشت سر ایشان ایستادند و چنین حماسه‌ای خلق شد و الان شما می‌بینید که هر چه نور در عالم هستی ساطع می‌شود، از اینجاست.
اما یک فرصت استثنایی‌تر از این و میلیون‌ها برابر قوی‌تر، خداوند در صدر اسلام در اختیار مردم قرار داد، پیامبر(ص) هم اعلام کردند ولی این فرصت ضایع شد و به صورت اصلی و حقیقی محقق نشد. حالا موانعی که به خاطر ضایع شدن این فرصت سر راه جامعه اسلامی ایجاد شد را یکی یکی بشمارید؛ حکومت در دست نااهلان افتاد، با افتادن حکومت دست نااهلان چه فساد و انحرافاتی در عالم درست شد، تمام انحرافات فکری، عقیدتی، سیاسی و اجتماعی اسلام ریشه در انحراف از مسئله ولایت و حکومت در صدر اسلام دارد. تا جایی که 72 فرقه در اسلام پیدا شد.
چه باید کرد تا این قطار به ریل خود برگردد؟! شما به این موضوع فکر کنید که چقدر تلاش و زحمت لازم است تا این آب رفته به جوی برگردد. مثلاً اگر از مسلم‌بن عقیل غافل نشده و او را کمک کرده بودند، عبیدالله ساقط شده بود، کربلایی پیش نمی‌آمد و امام حسین(ع) حاکم می‌شدند و حکومت مطلق در اختیار ایشان قرار می‌گرفت؛ چه بسا بنی‌امیه منقرض می‌شد و بنی‌عباسی هم روی کار نمی‌آمد.
بنابراین وقتی فرصت‌ها ضایع شود بلاهای بسیاری پیش می‌آید. نهایتش این است که شما بخواهید بعداً جبران کنید، اما ممکن است امکان توبه وجود نداشته باشد. توابین هم توبه کردند، به دل دشمن زدند و شهید هم شدند ولی دیگر چه فایده؟! نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود. آیا حادثه کربلا جبران شد؟